امروز دختر عمه بابام بهم زنگ زده بعد میگه از کانون قلم چی تماس می گیرم رتبه شما چند شده؟
فکر کرده منم مثل خودش آره.گفتم ... هزار بعدشم زنگ زدم خونه مادربزرگم گفتم به اونی که
اونجانشسته بگو خودشه
نمیدونم چرا من نمیتونم تا این حد نسبت به زندگی دیگران کنجکاو (البته این اصطلاح رو آدم های
فضول به خودشو نسبت میدن) سرم تو لاک خودمه همین که بتونم زندگی خودم رو از پیش ببرم
خیلیه...
واقعا براشون متاسفم
اعصابم خیلی داغونه
چهارشنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۷ | 20:5 | :)
نمیدونم چیکارکنم به حرف چه کسی گوش بدم
تردید دارم که امسال پزشکی پردیس رو برم یا اینکه بمونم سال دیگه اون دانشگاه دلخواهم رو برم
طعنه و کنایه های اطرافیانم دیگه طاقت فرسا شده...
یه جایی خوندم : "و خداوند سر را آفرید تا روی بدن انسان قرار گیرد نه توی زندگی مردم"
تردیدم هم به این خاطر که دغدغه های زندگیم به اوج خودش رسیده .. می ترسم وسط سال دیگه
نتونم درس بخونم چون واقعا ظرفیتم پر پر....
لطفا دعاکنید که بتونم بهترین تصمیم رو بگیرم
دوشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۷ | 19:35 | :)
شده بعضی موقع ها حوصله هیچ کسیو نداشته باشید نه که مشکلی داشته باشید یا.... نه ...
فقط خسته اید . دقیقا چند روز دارم با این حس کلنجار میرم ...
دوست دارم برم شمال هیچ کسی هم همراهم نباشه . لب دریا به بازی انگشتام با شن ها نگاه کنم
و قدم بزنم و به صدای آب گوش بدم
یا اینکه برم مشهد اونم تنها! از صبح تا شب و شب تا صبح تو صحن حرم بشینم و به صدای نقاره خونه
گوش بدم.
امیدوارم هرچه زودتر این اتفاق بیافته چون واقعا زندگیم یکنواخت و کسل کننده شده و یا یه هیجان
زاید الوصفی زندگیم رو فرا بگیر...
می خواستم کتاب یا رمان بخونم ولی خیلی جالب نبودن
اگه رمان قشنگی خوندید لطفا معرفی کنید
دوشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۷ | 19:27 | :)
شب های تابستان
یک پشت بام بلند می خواهد
در روستایی بکر و خوش آب و هوا
کنار یک کوه
میان درخت ها...
با ستاره هایی که در دل آسمان بی نقاب شب
شیطنت می کنند...!
چه خیال انگیز می شود تابستان!
وقتی که کهکشان تمام زیبایی اش را
هر شب به زمین می ریزد...
با تابستون در چه حالین؟
دوشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۷ | 14:6 | :)
کـاش کـسـی
سـرزده از راه بـرسـد
بـا یـک بـغـل اتـفـاق خـوب . .
دسـت دلـتـنـگـی هـایـت را بـگـیـرد
بـا خـود بـبـرد
بـه سـرزمـیـن هـای دور . .
بـرای بـی کـسـی هـایـت لـالـایـی بـخـوانـد
آرزوهـای خـفـتـه ات را از خـواب بـیـدار کـنـد
بـرای غـم هـایـت خـط و نـشـان بـکـشـد
تـنـهـایـی ات را نـشـانـه رود
بـه کـابـوس هـای سـیـاهـت
رنـگ بـپـاشـد
بـه روزگـار تـاریـکـت
روشـنـایـی . . !
دلـتـنـگـی هـایـت را
از جـمـعـه کـم کـنـد
و
جـمـعـه هـا را
از روزهـای هـفـتـه . . !
کـاش کـسـی بـیـایـد
خـسـتـه از جـاده
مـبـتـلـا بـه مـانـدن
تـشـنـه ی آرامـش
بـیـمـار عـشـق
بـیـمـار لـاعـلـاج عـشـق.
دوشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۷ | 13:11 | :)
وااااااااااااااااااااااااااااااااای فردا نتایج اعلام میشه
دارم سکته میکنم
امیدوارم هیچ وقت همچین حسی رو تجربه نکنین
لطفا برام دعا کنید
سه شنبه نهم مرداد ۱۳۹۷ | 13:0 | :)
اگر میخندم
دلیلش این نیس که
حالم خوشه...
صدای شکستنمو کسی نشنید
پس بذار
صدای خنده هام گوش آسمون
همون کسیو کر کنه
که همیشه میگه
از رگ گردنم
بهمون نزدیکتره
دوشنبه هشتم مرداد ۱۳۹۷ | 10:34 | :)
خدارو شکر بالاخره یه مسافرت رفتم . اونم چه مسافرتی...
ولی بعدش از اونجایی که کلا خدا وقتی داشت شانسارو تقسیم می کرد به من نرسید شادی اون مسافرت کااملا خنثی شد.
این روزا تحمل کردن زندگی که نه تحمل آدما برام سخت شده
دلم مشهد می خواد دوست دارم شب تا صبح تنها تو حرم باشم و درد و دل کنم ولی خوب نمی طلبه دیگه...
خدا کنه زودتر نتایج بیاد دیگه از سرگردونی خسته شدم و امیدوارم اون رشته ای که می خوام رو قبول شم لطفا برام دعا کنید
فردا هم تولد یکی از دوستام امیدوارم بتونم برم چون مطمئنم با دیدار دوباره دوستام و مسخره بازی ها شون حالم بهتر میشه...
برام دعا کنید...
"با آرزوی بهترین ها برای شما"
دوشنبه هشتم مرداد ۱۳۹۷ | 0:36 | :)
حیاط خانه ی ما تنهاست
حیاط خانه ی ما...
در انتظار بارش یک ابر ناشناس
خمیازه می کشد
و حوضِ خانه ی ما خالی است...
ستاره های کوچک بی تجربه
از ارتفاع درختان به خاک می افتند
و از میان پنجره های پریده رنگ خانه ی ماهی ها
شب ها صدای سرفه می آید...
حیاط خانه ی ما تنهاست...
#فروغ_فرخزاد
یکشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۷ | 23:41 | :)
"چه کسی میداند؟؟؟
که تو در پیله ی تنهایی خود.تنهایی
چه کسی میداند؟
که تو در حسرت یک روزنه فردایی؟
پیله ات را بگشا
تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی ! از صدای گذر آب چنان فهمیدم:
تند تر از آب روان عمر گران میگذرد
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
آرزویم این است آنقدر سیر بخندی
که ندانی غم چیست."
"سهراب سپهری"
یکشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۷ | 19:48 | :)